FARALinkدوشنبه / ۲۸ خرداد / ۱۴۰۳ - 17 June, 2024
دوشنبه / ۲۸ خرداد / ۱۴۰۳ - 17 June, 2024
سیستم ردصلاحیت‌ها را قبول ندارم، فضا باید باز شود
 روزنامه آرمان / ۱۴۰۳/۰۳/۰۷
سیستم ردصلاحیت‌ها را قبول ندارم، فضا باید باز شود
آرمان امروز : «محمدرضا باهنر» از جمله چهره های سنتی اصولگراست که ابایی ندارد از اینکه بگوید عمر تشکل های سنتی اصولگرا به پایان رسیده اما این نکته را نیز تاکید دارد که طیف هایی چون امنا، شریان و ..نیز نسخه های به روز شده اصولگرایان نیستند و ساختارهایی نظیر اصلاح‌طلب و اصولگرای سنتی باید [ ]
  در حال انتقال به متن خبر

آرمان امروز : «محمدرضا باهنر» از جمله چهره های سنتی اصولگراست که ابایی ندارد از اینکه بگوید عمر تشکل های سنتی اصولگرا به پایان رسیده اما این نکته را نیز تاکید دارد که طیف هایی چون امنا، شریان و ..نیز نسخه های به روز شده اصولگرایان نیستند و ساختارهایی نظیر اصلاح‌طلب و اصولگرای سنتی باید اصلاح و به روز شوند. باهنر که چند روز پیش از سانحه برای بالگرد رئیس جمهور و همراهانش و شهادت او رودروی به مصاحبه نشسته بود، از دلیل کاندیداتوری اش از حوزه انتخابیه کرمان روایت کرد، از هزینه کردن های سنگین برخی کاندیداها در آن استان و البته دلایل رأی نیاوردنش در آخرین حضور در انتخابات مجلس.
محمدرضا باهنر در این گپ و گفت از سیستم ردصلاحیت ها انتقاد کرد، از دلایل تورم خصوصا در ۷ سال اخیر گفت و اشاراتی نیز به مشی خالص سازها و تندروها زد و گفت؛«یک تعدادی از اصولگراها، خالص ساز هستند. مشروح گفتگوی «خبرآنلاین» با محمدرضا باهنر را می‌خوانید؛

*آقای باهنر! با توجه به سابقه ۲۸ ساله حضور شما در مجلس، فکر می‌کنید علت اصلی رأی نیاوردن شما در انتخابات مجلس دوازدهم چیست؟
دلایل متنوعی دارد، یکی اینکه در تهران میان جریان‌های سیاسی دعوا و اختلاف بود، لذا با خودم گفتم بنده اینجا بر طبل تفرقه نکوبم که متاسفانه خیلی زیاد شده بود. متأسفانه بعضی جریانات اصولگرا هستند که رقیب خودشان را ضد انقلاب می‌دانند. یعنی خودشان را نظام می‌دانند و می‌گویند هر کسی با من رقیب شد ضد انقلاب می‌شود. این اقدام یکی از مسائل اصلی است که مشارکت و سرمایه اجتماعی ما را کاهش می‌دهد؛ برای مثال شورای وحدت و شانا هر کدام یک لیست داشتند، دیگران نظیر امناء سراغ بنده آمدند اما بنده احساس کردم تفرقه در تهران رو به افزایش است. مورد دیگر اینکه علی‌رغم اینکه آقایان در صدا و سیما می‌گویند از این واژه‌ها استفاده نکنید اما چاره‌ای ندارم و استفاده می‌کنم، در هر حقیقت به دلیل اینکه تیک آف بنده برای حضور در مجلس از کرمان بود و دوره دوم مجلس از بافت کرمان آمدم، از نظر قانونی هم به دلیل شرایط سنی آخرین دوره‌ای بود که می‌توانستم در انتخابات مجلس ثبت‌نام کنم، بنابراین خواستم فرودم هم در کرمان باشد اما خیلی دیر رفتم به این تریتب که حدود یک هفته یا ۱۰ روز به کل تبلیغات مانده بود اما سایرین از ۷،۸ماه قبل شروع کرده بودند. الحمدالله خیر در همین بود و دو نماینده خوب برای کرمان انتخاب شدند…خیلی دیر رفتم، تبلیغ کردم، واقعاً به گوش برخی نرسیده بود که بنده از حوزه کرمان داوطلب شدم و نکته دیگر هم این بود که متاسفانه در این انتخابات یکسری اشکالات وجود داشت که یکی از اشکالات بزرگ هزینه‌های بسیار سنگینی بود که برخی از نمایندگان انجام دادند.

*نرخ مشارکت مرحله اول هم از انتخابات سال ۹۸ کمتر بود.
در تحلیل مسائل انسانی نباید صفر و صدی مسائل را در نظر بگیریم، مسئله کاهش مشارکت مردم در انتخابات عوامل متعدد و متنوعی دارد که باید این موارد را شناسایی کنیم و به هر کدام وزن مناسب خود را بدهیم، برای مثال نرخ مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم پایین و حدود ۴۲ درصد بود. عده‌ای گفتند مشارکت در انتخابات به دلیل کرونا کاهش پیدا کرد که درست است اما عامل علی‌الاطلاق نبود، برخی می‌گویند عملکرد دولت و مشکلات معیشتی مردم در کاهش مشارکت انتخابات سال ۹۸ نقش داشت، که آن هم موثر بود اما علی‌الاطلاق نبود و حتی برخی عملکرد شورای نگهبان در روند تایید صلاحیت‌ها را گفتند.
اگر بخواهیم بشماریم شاید ۱۰ عامل را به عنوان موانع مشارکت شناسایی کنیم که هر کدام وزن خودشان را دارند. اگر بخواهیم برخی از این عوامل را علی‌الاطلاق مطرح کنیم، آن وقت خودمان گمراه می‌شویم. در انتخابات اخیر مسئله معیشتی مردم به عنوان یکی از عواکل کاهش مشارکت مردم موثر بود، معیشت مردم وضعیت خوبی ندارد.متأسفانه طی صد سال اخیر کشور ایران، یعنی ۵۵ سال قبل از انقلاب و ۴۵ سال بعد از انقلاب، زمانی را نداریم که ۷ سال پشت سر هم تورم ۴۰ درصدی داشته باشیم، این برای اولین بار است که در تاریخ ۱۰۰ ساله ایران اتفاق می‌افتد. زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی سال ۷۴ تورم ۴۹ و نیم درصدی زدیم اما ترمز دستی را کشیدیم و سال بعد تورم ۱۲ درصد شد.
پارامترهای اقتصادی منتظر فرمان، دستور، قانون و سیاست کلی نیستند، یکسری پارامترها وجود دارد که تورم را ایجاد می‌کنند، به عنوان نمونه در حال حاضر ۳ ناترازی سنگین در کشور داریم که عبارتند از ناترازی بودجه عمومی دولت، ناترازی بانک‌ها و ناترازی صندوق‌های بازنشستگی.زمانی می‌گفتم اگر همه آنهایی که روز عید فطر پشت سر رهبری نماز عید فطر خواندند، رأی می‌دادند میزان مشارکت بیش از این بود. وضعیت در انتخابات به این ترتیب بود که اصلاً نمی‌شد افرادی که رِأی ندادند را به اصلاح‌طلب، اصولگرا، یا متدین یا غیرمتدین تقسیم کرد؛ این سه‌تا ناترازی به تنهایی عامل سه چهارم از تورم هستند.اصولگراها با هم دعوا داشتند، اصلاح‌طلبان هم می‌گفتند تایید صلاحیت نشدیم
عامل دوم میزان مشارکت مسائلی از قبیل فضای باز سیاسی است. به این معنی که از طرفی اصولگراها با همدیگر دعوا داشتند و از طرف دیگر اصلاح‌طلب‌ها هم مدعی بودند که بسیاری از نیروهای ما تایید صلاحیت نشدند. بنده همیشه گفتم و باز هم تکرار می‌کنم، هیچ حکومتی از کسانی که هنجارشکن و فتنه‌گر هستند، استفاده نمی‌کند اما بنده در حال حاضر تعداد زیادی اصلاح‌طلب می‌شناسم، که اینها ایران، خط امام و انقلاب را دوست دارند اما امکان دارد از منِ باهنر خوش‌شان نیاید، رقیب باهنر و جامعه اسلامی مهندسین باشند، اینکه گناه غیرقابل بخشش نیست.
رقابت یعنی همین که وقتی حزب مؤتلفه، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه روحانیت مبارز و …هستند، آنها هم باید باشند. برخی اصولگرایان خودشان را نظام می‌دانند و رقیب را ضدانقلاب.
اگر کسی هنجارشکنی، فتنه‌گری و آشوب کرد، او به اصطلاح با هسته سخت نظام اطلاعات و دادگاه روبرو می‌شود اما وضعیت کسی که خواست رقابت سیاسی جدی کند، فرق می‌کند. متأسفانه بعضی جریانات اصولگرا هستند که رقیب خودشان را ضد انقلاب می‌دانند. یعنی خودشان را نظام می‌دانند و می‌گویند هر کسی با من رقیب شد ضد انقلاب می‌شود. این اقدام یکی از مسائل اصلی است که مشارکت و سرمایه اجتماعی ما را کاهش می‌دهد. البته عوامل متنوع دیگری نیز وجود دارد که باید إن‌شاءالله حل شود. اختلاف چپ و راست ابتدا بر سر مسائل اقتصادی بود بعد به حوزه اعتقادی رسید. به مرور این اختلافات به حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، دیپلماسی و چیزهای دیگر هم توسعه پیدا کرد. تا جایی که حتی اعتقادات هم عوض شد. مجمع روحانیون و جامعه روحانیت مبازر دو مرجع بودند که به مرور حذف شدند. منظور بنده این است که مواضع ژله‌ای شد. به این معنی که عده‌ای این طرف و یک عده آن طرف و متاسفانه در هر کدام از این رقابت‌ها یک عده حذف شدند. برای نمونه مجلس ششم عده‌ای تحصن و استعفا کردند، کارهای عجیب و غریب و هنجارشکنی جدی کردند. و یا سال ۸۸ داستان فتنه عظیمی که به راه افتاد، یک عده حذف شدند.
اوایل انقلاب و بعد از انقلاب، دو مرجع فکری تحت عنوان جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز وجود داشت، که اینها قبل از مجلس سوم از هم جدا شدند. به این ترتیب که کروبی، دبیرکل مجمع روحانیون و مهدوی کنی هم دبیر کل جامعه روحانیت شد. اینها با هم رقابت می‌کردند و مردم با یکی از این دوتا شاخص امور خود را جلو می‌بردند. این دو مرجع به مرور حذف شدند، اصولگراها و اصلاح‌طلب‌ها هم حذف شدند، در نهایت به جریان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب که افرادی مانند حداد عادل و چمران از رهبران آن هستند و شورای وحدت که جامعه روحانیت مبازر که افرادی نظیر متکی و یکسری احزاب هستند، رسید. به افرادی نظیر رائفی‌پور یا ثابتی واقعاً احترام می‌گذارم، بالاخره آنها هم ایده‌ها و عقایدی دارند اما بنده اصولگرا هستم و بعضی از ایده‌های آنها را اصلاً قبول ندارم کما اینکه آنها هم بعضی از ایده‌های من را قبول ندارند. بنابراین گروه‌های جدید را نمی‌توان در قالب پوست‌اندازی اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی تعریف کرد، اینها جریانات جدید هستند.
البته این دو گروه هم در انتخابات اخیر مجلس بسیار کمرنگ شدند. کما اینکه جریان‌هایی نظیر أمنا و صبح صادق راه افتادند. همه افراد خوب هستند و بنده نمی‌خواهم تحقیر کنم اما برای نمونه فردی که هیچ سابقه خاص سیاسی در کشور ندارد یکدفعه نماینده شده است و یا افراد دیگری یکدفعه بالا آمدند. نکته دیگر اینکه در مرحله اول انتخابات تهران هم حدود ۱۷ تا ۱۸ درصد شرکت‌کننده در انتخاب داشت به این معنی که ۷۲ یا ۷۳ درصد مردم به دلایل متنوع تأثیری مشاهده نمی‌کردند که در انتخابات شرکت کنند علی‌رغم اینکه روی مشارکت خیلی تبلیغ و کار شد. اگر همه افرادی که عیدفطر پشت‌سر رهبری نماز خواندند، رأی می‌دادند… هر کسی به یک دلیلی نقد داشت، نگران بود، حتی اصولگراها. حتی زمانی می‌گفتم اگر همه آنهایی که روز عید فطر پشت سر رهبری نماز عید فطر خواندند، رأی می‌دادند میزان مشارکت بیش از این بود. وضعیت به این ترتیب بود که اصلاً نمی‌شد افرادی که رِأی ندادند را به اصلاح‌طلب، اصولگرا، یا متدین یا غیرمتدین تقسیم کرد. اگر خاتمی لیست بدهد معلوم نیست ۶۰ درصد مردم به آن رأی بدهند.

*منظور این است این گروه‌های مرجع که اشاره کردید مثل جامعه روحانیت مبارز، مرجعیت خودشان را از دست دادند و مردم به آنها مراجعه نمی‌کنند؟ برای مثال قبلاً اگر روحانیت مبارز از یک لیست حمایت می‌کرد، آن لیست رأی می‌آورد.
یکسری آدم‌هایی در کشور بودند که کاریزما داشتند. برای مثال بعد از فوت مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی کسی را نداریم که بتواند جایگزین او شود. حتی در خود جبهه پیروان خط امام و رهبری، هم وضعیت به همین ترتیب است. کما اینکه در تشکل‌های سیاسی اصولگرا جبهه پیروان خط امام و رهبری که از همه قدیمی‌تر است بعد از فوت مرحوم عسگراولادی که رئیس جبهه بود، همه اتفاق نظر کردند به من رأی دادند اما همان موقع هم گفتم من و عسگراولادی زمین تا آسمان فرق می‌کنیم چراکه عسگراولادی کاریزما و موقعیت دیگری داشت. در حال حاضر دیگر نباید به دنبال چهره‌های حقیقی کاریزما باشیم. البته شرایط در اصلاح‌طلبان هم به همین ترتیب است کما اینکه برخی می‌گویند اگر خاتمی همین الان از لیستی حمایت کند معلوم نیست ۷۰ یا ۶۰ یا ۵۰ درصد مردم به آن رأی دهند. منظور این است که با توجه به تحولاتی که در جامعه و کشور اتفاق می‌افتد، ساختارهایی نظیر اصلاح‌طلب و اصولگرای سنتی باید اصلاح و به روز شوند.

*بنابراین گروه‌هایی مانند امنا و رزما به روز شده اصولگرایان هستند؟
خیر، اینها موارد جدیدی هستند که روییده‌اند،البته من نمی‌خواهم حرف حدادعادل درباره پاجوش‌ها را بگویم اما در مجموع بله، امناء و رزما چهره‌های کاملاً جدیدی هستند. اکثر نمایندگان می‌دانند تک دوره‌ای هستند. ۲ جریان در مجلس جدید وجود دارد؛ قالیباف و ضدقالیباف.بنابراین گروه‌های جدید را نمی‌توان در قالب پوست‌اندازی اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی تعریف کرد، اینها جریانات جدید هستند. اما اینکه آیا این جریان‌ها ماندگار می‌شوند یا سریع به بن‌بست می‌رسند را باید منتظر گذشت زمان باشیم.

*البته الان تقسیم‌بندی سیاسی حتی میان اصولگرایان هم تبدیل به انقلابی و غیرانقلابی شده است…
حتی از این هم پیش پا افتاده‌تر است برای مثال همین مجلس دوازدهم که قرار است هفت خرداد شروع به کار کند، در آن دو جریان قالیباف و ضدقالیباف هستند. یک تعدادی از اصولگراها، خیلی خالص ساز هستند.! هر کسی یک تعریف می‌کند. اصلاح‌طلب‌ها نمی‌گویند قالیباف غیرانقلابی است. اصولگراها باز یک تعدادی‌شان خالص‌ساز می‌خواهند شوند و می‌گویند ما باید خیلی خالص باشیم. بعد این خیلی خالص‌ها در جمعیت ۸۰ میلیونی ۱۰۰ هزار نفر را قبول دارند. یعنی باید ۷۹ میلیون و ۹۰۰ هزار جمعیت را حذف کنیم که این ۱۰۰ هزار نفر خالص‌ساز هستند. اما موضع من این است که ما ۸۰ میلیون جمعیت داریم. این ۸۰ میلیون شهروند ایران هستند که همگی حقوق دارند و این حقوق باید رعایت شود. اینکه بخواهیم به یک دولت بگوییم ۲۰ به یک دولت بگوییم صفر، ناعادلانه است. برای مثال وقتی دولت روحانی می خواهد تمام شود و بدرقه‌اش کنند، می‌گویند فقط خدا را شکر که رفت و مرگ بر فلان. بالاخره آن دولت هم ده‌تا کار مثبت انجام داده و حالا سه‌ کار اشتباه هم انجام داده است.

*همین نکته‌ای که خودتان اشاره کردید یعنی ۸۰ میلیون نفر جمعیت است، خالص‌سازها ۱۰۰ هزار نفر را قبول دارند، آن ۱۰۰ هزار نفر هم تقریباً نصف مجلس را تعیین می‌کنند یعنی بقیه مشارکتی نداشتند، فکر نمی‌کنید این خودش افول یا ابتذال سیاست در ایران باشد؟
خیر، حرف بنده این است که وقتی سرمایه اجتماعی افول کند و ۱۸ درصد مردم در انتخابات شرکت کنند یعنی ۸۸ درصد جمعیت حرف دارند. بعضی‌ها این حرف داشتن را بر این قلمداد می‌کنند که این تعداد از مردم ضد انقلاب هستند، اما بنده بر این باور هستم که به این ترتیب نیست چراکه از آن ۸۸ درصد ۸۰ درصد ایران، انقلاب و اسلام را قبول دارند اما حرف و مسئله دارند، اعتراض دارند. عده‌ای می‌خواستند دایره سران فتنه را گسترده‌تر کنند و تهش به باهنر برسند

*به نظرتان پروسه ۱۴۰۰ که فضا بسته شد و همه ردصلاحیت شدند مجدداً در انتخابات ریاست جمهوری اتفاق می‌افتد؟
من آن سیستم را قبول ندارم. نمی‌گویم حتماً افرادی که ردصلاحیت شدند بهتر از آقای رئیسی بودند اما فضا باید باز باشد به اندازه‌ای که واقعاً شهروند ایرانی یک نفر دو نفر در ریاست جمهوری را بین تایید صلاحیت‌شده‌ها پیدا کند والّا پای صندوق نمی‌رود. دوباره خواهش بنده این است که بی‌خودی آنگراندیسمان نکنیم. فساد در کشور وجود دارد.