FARALinkجمعه / ۸ تیر / ۱۴۰۳ - 28 June, 2024
جمعه / ۸ تیر / ۱۴۰۳ - 28 June, 2024
دولت دوم اصلاحات
 روزنامه آرمان / ۱۴۰۳/۰۴/۰۱
دولت دوم اصلاحات
افشین علاء / شاعر و فعال سیاسی آرمان امروز : اگر بپذیریم که دولت آقای روحانی با وجود نزدیکی به اصلاح‌طلبان، تعلق ذاتی به جناح اصلاحات نداشت و جریانی مستقل به شمار می‌رفت، پیروزی احتمالی آقای پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری، پیروزی مجدد اصلاح‌طلبان بعد از نوزده سال دوری از قدرت خواهد بود. چراکه او [ ]
  در حال انتقال به متن خبر

افشین علاء / شاعر و فعال سیاسی

آرمان امروز : اگر بپذیریم که دولت آقای روحانی با وجود نزدیکی به اصلاح‌طلبان، تعلق ذاتی به جناح اصلاحات نداشت و جریانی مستقل به شمار می‌رفت، پیروزی احتمالی آقای پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری، پیروزی مجدد اصلاح‌طلبان بعد از نوزده سال دوری از قدرت خواهد بود. چراکه او در تمام دوران مسئولیتش اعم از وزارت و نمایندگی مجلس، ماهیتی اصلاح‌طلب داشته است.

حتی بسیاری از ناظران مواضع او را به مراتب شفاف‌تر و صریح‌تر از سایر چهره‌های مطرح اصلاحات ارزیابی کرده‌اند. از طرفی پایگاه رأی وسیعی که از بدو حضور پزشکیان برای او به وجود آمد، مؤید این ادعاست که بعد از مدت‌ها دوری از قدرت، فرصتی استثنایی پیش روی اصلاح‌طلبان قرار گرفته است. هرچند هنوز برآورد دقیقی از میزان مشارکت مردم نداریم. اصولگرایان نیز اگرچه با چند نامزد به میدان آمده‌اند و احتمال تشتت آرا در بین آنان وجود دارد، اما قاعدتا به اجماع خواهند رسید و یکی از آنان رقیب اصلی پزشکیان خواهد بود. این فرد چه آقای قالیباف باشد چه کس دیگری، در آن صورت پایگاه رأی اصولگرایان نیز وسیع خواهد بود. اما به هرحال احتمال پیروزی تنها نامزد اصلاح‌طلب جدی است. اگر این اتفاق بیفتد، دولت آینده را با هر ترکیبی که شکل بگیرد، می‌توان دولت دوم اصلاحات نامید. دولتی که اگر از تجربه سی و چند سال توفیق و خطای اصلاحات به خوبی بهره ببرد و خواسته یا ناخواسته در دام حواشی نیفتد، خواهد توانست راه نیمه‌تمام جناب آقای خاتمی را ادامه دهد.

هرچند در این مسیر، دشواری‌ها و موانع فراوانی پیش رو دارد. مشکلاتی که طبیعتا بخشی از آنها را جناح رقیب به‌وجود خواهد آورد، اما احتمال می‌رود مسبب برخی مشکلات دیگر، خود اصلاح‌طلبان باشند. چراکه فهرست اشتباهات این جریان، فهرست بلندبالایی است. البته در این مجال تنها به یک مورد اشاره می‌کنم که به سیاست خارجی نظام مربوط می‌شود. فراموش نکنیم که در این حوزه خطای محاسباتی برخی سران اصلاحات در به انزوا راندن این جریان ریشه‌دار به مخالفان آن کمک بزرگی کرد. اصرار بر مواضعی که نه با جریان اصولگرایی، بلکه با اصول بنیادین انقلاب اسلامی مغایرت داشت. مخالفت برخی چهره‌های اصلاح‌طلب با تصمیم اصولی نظام مبنی بر تقویت توان هسته‌ای و موشکی، بنیه دفاعی، اقتدار نظامی و لزوم حضور منطقه‌ای ایران، اشتباه بزرگی بود. چراکه گذشت زمان ثابت کرد این دستاوردها به نفع ملت و نظام و بیمه‌کننده امنیت و اقتدار ایران بود. امروز بر همگان ثابت شده است که اصرار بنیانگذار فقید نظام و جانشین ایشان بر لزوم ایستادگی در برابر دشمنان و تقویت بنیه دفاعی ایران و حمایت از آرمان فلسطین و… مطالبه‌ای به‌حق بوده است. هرچند در طی این مسیر بسیاری از پیشگامان انقلاب نیز دچار سستی شدند و به‌ تدریج در حقانیت دشمنی ما با نظام سلطه و خباثت ذاتی غرب تردید کردند. تردیدی که مبنای اصلی اختلافات و شکاف‌های داخلی شد و هزینه‌های بسیاری بر دوش ملت و نظام گذاشت. نمی‌خواهم خطاها و نابرازندگی‌های درون حاکمیت را انکار کنم. اتفاقا جریان اصلاحات می‌بایست دقیقا در همین نقطه ایستادگی می‌کرد. اقبال بی‌نظیر آقای خاتمی در میان مردم نیز در عزم ایشان مبنی بر اصلاح امور داخلی نظام ریشه داشت. هرچند بر ضرورت تعامل با جهان ازجمله غرب نیز تأکید شده بود. اما خواسته اصلی مردم اصلاح امور درونی بود. خود آقای خاتمی نیز هرگز حاضر نشد تعامل با غرب را به هر قیمتی بپذیرد. اما متأسفانه رفته‌رفته صداهایی از اردوگاه اصلاحات به گوش رسید که در تعارض آشکار با منافع ملی بود. صداهایی که متأسفانه بسیاری از جوانان را نیز تحت تأثیر قرار داد و مطالبات آنان را از لزوم ایجاد فضای باز و اصلاح امور داخلی، به مباحث انحرافی کشاند. این اشتباه در سال ۸۸ به اوج خود رسید. فراموش نکنیم که در وقایع تلخ انتخابات ۸۸ مخالفت اصلی معترضان با روی کار آمدن آقای احمدی‌نژاد بود، نه چیز دیگری. اما لجاجت هر دو جناح رقیب سبب شد که جنبش سبز به دام ضدیت با ارکان نظام بیفتد و شد آن‌چه که نمی‌بایست.
جوانان خشمگین نیز که هم به دلیل سرکوب و هم به دلیل القائات غلط برخی از خود اصلاح‌طلبان، نه فقط از حاکمیت بلکه حتی از جریان اصلاحات و شخص آقای خاتمی نیز عبور کرده بودند، جذب شعارهایی انحرافی همچون “نه غزه نه لبنان” یا “انرژی هسته‌ای نمی‌خواهیم” یا “اوباما یا با اونا یا با ما” شدند. مطالباتی بی‌مبنا و محکوم به شکست که با ذات انقلاب اسلامی ایران در تعارض بود و جز اشتباه محض نامی بر آن نمی‌توان گذاشت. کمااینکه بعدها با ظهور گروه‌های تکفیری دست‌پرورده‌ی غرب و رقیبان منطقه‌ای ایران، تحریم‌های بی‌سابقه، بدعهدی آمریکا در برجام، ترور شهید سلیمانی و… همگان فهمیدند که چه دشمنان خطرناک و تشنه به خونی در کمین این آب و خاک نشسته‌اند و جمهوری اسلامی ایران چاره‌ای جز بدبینی به آنان و تقویت بنیه دفاعی خود ندارد. اکنون روی سخنم با آقای پزشکیان و حلقه اطرافیان اوست.

به‌راستی چه ضرورتی دارد که تجربه شکست‌خورده برجام به یکی از مباحث مورد اختلاف دو جناح تبدیل شود؟ این داستان پر آب چشم با همه توفیق‌ها و خساراتش به دولت آقای روحانی مربوط است نه دولت احتمالی اصلاح‌طلب آقای پزشکیان. ضرورت تعامل با جهان و همه دولت‌ها و ملت‌ها به استثنای رژیم جعلی اسرائیل نیز مورد تأکید همه جناح‌ها و ارکان نظام است و جای بحث ندارد. اما در خصوص خصومت با آمریکا کیست که نداند مقصر اصلی ما نیستیم، بلکه اوست. اگر قرار بود آمریکایی‌ها از در آشتی وارد شوند، دورانی که آقای خاتمی با درایت و خیرخواهی، بانی گفتگوی تمدن‌ها شد، طلایی‌ترین فرصت بود. اما دیدیم که دولت وقت آمریکا در برابر آن رویکرد مترقی چه برخورد زشتی کرد و نام ایران را در محور شر قرار داد. بعد از دولت اصلاحات نیز به بهانه‌های مختلف ازجمله حمایت از تروریسم، صنعت هسته‌ای و… با هر سه دولت روی کار آمده بنای دشمنی گذاشت. البته زحمات خیرخواهانه و رویکرد حرفه‌ای تیم مذاکره‌کننده به ریاست آقای ظریف قابل انکار نیست. واقعیتی که رهبری نیز بر آن صحه گذاشتند.

اما با لگدی که ترامپ به میز مذاکره زد و همه قواعد بازی را به هم ریخت، دیگر دلیلی برای خودمقصرپنداری وجود ندارد. دولت دوم اصلاحات در صورت شکل‌گیری باید از ورود به این آزمون شکست‌خورده اجتناب کند. نباید به‌گونه‌ای از ضرورت تعامل با غرب سخن گفت که بار دیگر ذهن نسل جوان به اشتباه بیفتد و تقصیرها را متوجه نظام بداند. ورود به این میدان پرغبار و آزمون تکراری و شکست‌خورده نگران کننده است. بنابراین به عنوان یک عنصر فرهنگی که به خاستگاه اصلی و چهره‌های اصیل و ریشه‌دار هر دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا علاقمندم و سالهاست با آنان تعامل داشته‌ام، از آقای پزشکیان و حلقه اطرافیان‌ ایشان تقاضا می‌کنم چه در دوره تبلیغات و چه پس از پیروزی احتمالی از ورود مجدد به مباحثی که به شائبه تقابل اصلاح‌طلبان با مواضع اصولی نظام دامن می‌زند، خودداری کنند. به به آقای پزشکیان و حامیان ایشان توصیه می‌کنم در صورت پیروزی، مراقب فرصت طلایی به دست آمده باشند و با طرح مواضع شائبه‌برانگیز در سیاست خارجی، بهانه به دست جناح مخالف اما قدرتمند خود ندهند. من به روی کار آمدن دولت دوم اصلاحات دل بسته‌ام. اما به شرط آن‌که به اولویت‌های اساسی ملت ازجمله حل مشکل معیشت، رفع فساد و تبعیض، شایسته‌سالاری، دفاع از آزادی‌های مشروع، جلب رضایت نسل جوان، جلوگیری از فرار مغزها، عمران و آبادانی هرچه بیشتر و… پرداخته شود، نه دعوا بر سر ایستادگی یا انعطاف در برابر غرب. گره زدن حل مشکلات با لزوم کرنش در برابر جانیانی که درست در همین برهه و پیش چشم ما مشغول قتل عام هزاران زن و کودک فلسطینی‌اند، اشتباهی بزرگ و نابخشودنی است. دولت دوم اصلاحات این فرصت را دارد که به همگان ثابت کند می‌توان انقلابی بود اما با تعقل و مدارا رضایت مردم را با هر سلیقه‌ای که دارند نیز به دست آورد. مبادا بار دیگر شاهد آن باشیم که اصلاح‌طلبان با میدان دادن به افراطیون، به شائبه تقابل این جریان اصیل با اصول نظام و زاویه داشتن با رهبری دامن بزنند و فرصتی دوباره را ضایع کنند و بار دیگر امید و حوصله این ملت دردمند را به هدر دهند.