FARALinkسه شنبه / ۲۹ خرداد / ۱۴۰۳ - 18 June, 2024
سه شنبه / ۲۹ خرداد / ۱۴۰۳ - 18 June, 2024
فیلم های پرتنش، اما بی نقص
 روزنامه آرمان / ۱۴۰۳/۰۳/۱۳
فیلم های پرتنش، اما بی نقص
آرمان امروز : جنبه‌های زیبایی‌شناسی مانند سایه و اغراق، جنبه‌های اخلاقی مبهم و تاریک مانند ضدقهرمان‌ها و روایت‌های پیچیده (اغلب در یک قالب غیرخطی، و با روایت خشن و سرد یک راوی) و البته زنان زیباروی مرگبار موسوم به فم فتال. ژانر فیلم نوآر (Noir) که در ساده ترین شکل به «فیلم سیاه» یا «فیلم [ ]
  در حال انتقال به متن خبر



آرمان امروز : جنبه‌های زیبایی‌شناسی مانند سایه و اغراق، جنبه‌های اخلاقی مبهم و تاریک مانند ضدقهرمان‌ها و روایت‌های پیچیده (اغلب در یک قالب غیرخطی، و با روایت خشن و سرد یک راوی) و البته زنان زیباروی مرگبار موسوم به فم فتال.
ژانر فیلم نوآر (Noir) که در ساده ترین شکل به «فیلم سیاه» یا «فیلم تاریک» ترجمه شده است، از دوران صامت یکی از اصلی‌ترین عناصر سینما بوده است. هر سینمادوستی می‌داند که این ژانر دارای عناصر زیادی است که اغلب در ترکیب با هم وجود دارند: جنبه های زیبایی‌شناسی مانند سایه و اغراق، جنبه های اخلاقی مبهم و تاریک مانند ضدقهرمان‌ها و روایت‌های پیچیده (اغلب در یک قالب غیرخطی، و با روایت خشن و سرد یک راوی)- و البته زنان زیباروی مرگبار موسوم به فم فتال.
یک سری، نوآرهای کلاسیک ناب به عنوان راهنماهایی استاندارد برای ساخت فیلم های نوآر مانند غرامت مضاعف و شاهین مالت وجود دارد که از اجزای اصلی تاریخ و ساختار این ژانر هستند، اما ژانر نوآر اغلب با ژانرهای دیگری مانند عاشقانه، جاسوسی، اکشن و ترسناک ادغام می‌شود – که گاهی اوقات جلوه‌ هنری خیره‌کننده ای را خلق می کند. فیلم های زیر نوآر و نئو نوآرهایی هستند که از ابتدا تا انتها به معنای واقعی کلمه بی عیب و نقص هستند. این فیلم‌ها از هالیوود کلاسیک گرفته تا هالیوود جدید تا دوران مدرن‌تر، به طرفداران فیلم و حتی تازه‌کارهای سبک نوآر یادآور می شود که چرا این ژانر به‌طور منحصربه‌فردی جذاب و مسحور کننده است.
The Night of the Hunter (1955)
شب شکارچی به عنوان تلفیقی ترسناک و از لحاظ بصری نفسگیر از تریلر روانشناختی، یک فیلم جنایی و ترسناک گوتیک ناب با بن مایه های افسانه ای، این کابوس نمادین هالیوود کلاسیک، رابرت میچم را در نقش یکی از نمادین ترین و ترسناک ترین شخصیت های منفی سینما در خود دارد: “کشیش” هری پاول، مردی متقلب و کلاهبردار که به دنبال ثروتی نقدی است که اکنون در اختیار دو فرزند خردسال قرار دارد.
این تنها فیلمی بود که چارلز لاتون، بازیگر تحسین شده، کارگردانی شد، و در زمان اکران خود به طور کلی نادیده گرفته شده یا کاملاً بی ارزش شناخته شد. مانند دیگر فیلم تحسین برانگیز اما سیاه و بیرحمی که آن هم دوران حرفه ای یک نفر را نابود کرد، یعنی فیلم Peeping Tom، این فیلم نیز اکنون به عنوان فیلمی جلوتر از زمان خود شناخته شده است. این فیلم یکی از زیباترین، ترسناک ترین و عجیب ترین فیلم هایی است که تاکنون ساخته شده است. لیلیان گیش، ستاره سینمای صامت، به اندازه میچم برای فیلم ارزشمند است، زنی ثابت قدم و با ایمان، و محافظ فرزندان گمشده. شب شکارچی شبیه هیچ فیلم دیگری نیست.
L.A. Confidential (1997)
داستان پلیسی بدن تاریخ مصرف کرتیس هنسون که به طور مختصر و در عین حال استادانه ای از رمان بزرگ جیمز الروی اقتباس شده است، داستان دو پلیس به ظاهر نامتجانس (راسل کرو و گای پیرس) را دنبال می کند که باید با هم متحد شوند تا شبکه ای از فساد را که تا بالای زنجیره قانونی و سیاسی لس آنجلس دهه ۱۹۵۰ پیش رفته، از بین ببرند. بسیاری از فیلم‌های این فهرست در سایه زندگی می‌کنند، اما لس آنجلس محرمانه تا حد زیادی یک روایت روشن و آفتابی در سطح است. این زرق و برق در تضاد با دنیایی از فساد نفرت انگیز، خودخواهانه و خشونت آمیز که درست در زیر شهر فرشتگان قرار دارد، بسیار مؤثر است، شهری از رویاها که رویاهای بسیاری در آن مرده اند. لس آنجلس محرمانه زمان و مکان خاص خود را خلث می کند و واکنش عاطفی عظیمی را نیز برمی انگیزد. این فیلم علاوه بر اینکه یکی از بهترین و جذاب ترین داستان های جنایی را دارد که تا به حال روی پرده سینما تماشا کرده اید، یکی از بهترین فیلم ها در مورد دوستی بین مردان و همچنین یک داستان عاشقانه بی عیب و نقص نیز هست. کیم بسینگر در اینجا با شایستگی، برنده جایزه اسکار شد، جایی که شخصیتی معیوب اما به شدت قابل درک و قابل همزاد پنداری را بازی می کند که تصورات از پیش موجود در مورد زن های زیبا اما مرگبار (فم فتال) در ژانر نوآر را زیر و رو می کند.
The Maltese Falcon (1941)
اگرچه اشاره به فیلم The Big Sleepو دیگر نوآرها در کنار لورن باکال بسیار مهم است، اما نمادین ترین حضور همفری بوگارت در این ژانر، به شکل غیرقابل انکاری نقش سم اسپید در اولین کارگردانی جان هیوستون، شاهین مالت است. این بازیگر به شدت باحال و خونسرد در مقابل مری آستور و پیتر لور در دیگ بخاری درباره هیستریِ پیرامون مک گافین ، مجسمه ای خیره کننده و اسرارآمیز، بازی می کند. با این حال، در واقعیت، در شاهین مالت همه چیز در مورد حرص و طمع و بیهودگیِ ویران کننده روحِ آن است. فیلم هیوستون در واقع یک بازسازی است. یک نسخه سبک تر اما هیجان انگیزتر از فیلمی به همین نام ساخته سال ۱۹۳۱ که آن هم ارزش تماشا دارد، فیلمی که موفقیت اولیه آن تا حد زیادی به خاطر قوانین سختگیرانه سانسوری هیز تلف شد، قانونی که تا سال ۱۹۶۸ پابرجا بود. نسخه سال ۱۹۴۱ شاهین مالت از نگاه بسیاری بهترین فیلم کارآگاهی تاریخ سینماست، یکی از ۲۵ فیلم اولی که توسط کتابخانه ملی ثبت فیلم کنگره به ثبت رسیده است.
Drive (2011)
با وجود همه سروصداها و تبلیغاتی که باربی به دنبال داشت، حداقل برای سینمادوستان این احتمال وجود دارد که رانندگی به عنوان نمادین‌ترین نقش رایان گاسلینگ شناخته شود. او در نقش راننده فیلم بسیار بی نقص است، شخصیتی که اغلب ساکت است، اما حضوری تاثیرگذار، تهدیدآمیز دارد، اغلب شخصیتی نسبتاً عاشقانه و رویایی دارد (همه اینها را می توان در مورد خود فیلم نیز گفت)، یک راننده (واقعاً) که با تبهکاران همراه می شود، در حالی که باید از بیوه ای (کری مولیگان) محافظت کند.
بسیار شبیه پالپ فیکشن، رانندگی یک داستان جنایی نه چندان قابل توجه را روایت می‌کند، اما این روایت، صحنه‌پردازی داستان است که آن را به یک شاهکار تبدیل می‌کند. نیکلاس ویندینگ رفن با فیلم لینچ مآبانه و آشفته The Neon Demon و فیلم گیج کننده Only God Forgives به موفقیت زیادی دست نیافت،اما Drive یک شاهکار تا بی نهایت است. بدون شک انعکاس هایی از یک نوآر تحسین شده دیگر، راننده تاکسی، در این فیلم وجود دارد اما حضور گاسلینگ و کشش متقابل رمانتیک موجود در داستان باعث می شود که در زیر این همه فضای خشن و کشتار، یک رابطه عاشقانه بسیار ملایم و خوشایند داشته باشیم.
Sunset Boulevard (1950)
بیلی وایلدر چند سال پس از ساخت فیلمی که ماهیت ژانر نوآر را تا به امروز تعریف می‌کند، این استاد هالیوود کلاسیک در همه ژانرها، فیلمی را ساخت که به همان اندازه مورد احترام است، این یکی هجوی از هالیوود است که به صنعت فیلمسازی آمریکا طعنه می‌زند. این فیلم هنوز هم بهترین فیلم صنعت سینما در مورد خودش است. گلوریا سوانسون و ویلیام هولدن در فیلمی دودآلود، پر زرق و برق و اغلب کاملاً خنده دار در مورد یک ستاره سابق و مشکل دار سینما و فیلمنامه نویسی آینده دار و تلاش ناقص و هذیانی آنها برای رسیدن به موفقیت بازی می کنند. نامزدهای جایزه اسکار بهترین بازیگر زن نقش اول در سال ۱۹۵۱ شاید سخت ترین و هیجان انگیزترین رقابت این دسته در تاریخ اسکار بود. بتی دیویس و آن باکستر به خاطر فیلم All About Eve هر دو نامزد شدند. سوانسون نیز نامزد شده بود.
Laura (1944)
ژانر نوآر به‌خاطر داستان های پیچیده‌اش شناخته می‌شود (برای درک این موضوع کافی است شاهین مالت را تماشا کنید)، اما فیلم لورا ساخته اتو پرمینگر از این نظر متمایز است. این فیلم به همان اندازه که غلبه سبک بر جوهر است، پیروزی سبک بر منطق و سلامت عقل نیز هست. دانا اندروز در مقابل وینسنت پرایس و کلیفتون وب در نقش کارآگاهی بازی می‌کند که عاشق یک مدیر اجرایی مرده (جین تیرنی) می‌شود، کسی که در حال تحقیق درباره قتلش است. لورا که در همان سال با عنوان فیلم نوآر مستقل Double Indemnity نیز منتشر شد، برای فیلمبرداری سیاه و سفیدش جایزه اسکار دریافت کرد. این یک داستان عاشقانه مطلق و مهم است، و یک داستان ارواح است، درست مانند شاهکار بدون تاریخ مصرف آلفرد هیچکاک، ربکا (Rebecca). این فیلم از سال ۱۹۹۹ در فهرست ملی فیلم آمریکا ثبت شده و شهرت آن در طول زمان بیشتر شده است.