FARALinkجمعه / ۲۹ تیر / ۱۴۰۳ - 19 July, 2024
جمعه / ۲۹ تیر / ۱۴۰۳ - 19 July, 2024
خیال‌پردازی‌های آرمانگرایانه
 روزنامه آسیا / ۱۴۰۳/۰۴/۱۸
خیال‌پردازی‌های آرمانگرایانه
باید بپذیریم جهان جای خیال‌پردازی‌های آرمانگرایانه نیست و اگر به این نتیجه نرسیم که تنها راه توسعه و پیشرفت در وهله اول به رسمیت شناختن دیگر کشورها و تعامل با آن‌هاست و سیاست کشور را بر این اساس پیش نبریم، آن‌چه را که تجربه خواهیم کرد انزوای بیشتر و اقتصادی آسیب‌پذیرتر خواهد بود که هرگز در مسیر پیشرفت قرار نمی‌گیرد.
  در حال انتقال به متن خبر




به گزارش آسیانیوز؛  مسلما با تدوام روند فعلی مجبور خواهیم بود همچنان تاوان تصمیمات گرفته‌شده را بپردازیم. ازسوی دیگر نمی‌توان با نادیده گرفتن نیاز طبقات مختلف جامعه که در جستجوی زندگی بهتر و به دور از تنش‌های سیاسی هستند، تنها پشت شعارهای فریبنده پنهان شد، چرا که برای جهانی شدن، رقابت و نوآوری اصل است و بدون آن اقتصاد کشور نابود می‌شود.

اکنون برای رهایی از وضعیت بد اقتصادی استفاده درست از منابع مالی برای رسیدن به توسعه ضروتی انکارناپذیر است. از طرفی در طی این سال‌ها آن‌هایی که شعار عدالت دادند به بیراهه رفتند و آن‌هایی هم که شعار رفاه و زندگی بهتر دادند، نتوانستند آن را محقق کنند. به همین علت برای دستیابی به عدالت و رفاه اجتماعی و ثبات اقتصادی لازم است و بایستی هرچه زودتر به سمت تجارت جهانی برویم. اما آیا چنین ضرورتی را حاکمیت می‌پذیرد؟ مسلما برای آن‌که اقتصادکشور را از بحران، رکود بنگاه‌های تولیدی و صنعتی، تورم، بیکاری و بسیاری از مشکلات دیگر نجات دهیم، باید موانع پیش رو هرچه زودتر برداشته شود و تا زمانی که تجارت خارجی رونق نگیرد، پولی وارد کشور نمی‌شود که بتوان وضعیت اقتصاد داخلی را بهتر کرد.

برای این کار باید در فکر احیای برجام باشیم، که متاسفانه به دلایلی عده‌ای در ساختار حاکمیت نگذاشته‌اند به نتیجه برسد و به نظر می‌رسد هیچ انگیزه سیاسی قوی برای حل آن وجود ندارد. همچنین قبول نکردن «FATF» باعث شد تا بانک‌های کشور نتوانند در دادوستدهای بین‌المللی با دیگر بانک‌های جهانی در ارتباط باشند. این موارد نه تنها لطمه‌های زیادی به زیرساخت‌های ایران واردکرد، بلکه نتیجه آن دست نیافتن ایران به بسیاری از منابع مالی هم بوده است. به عنوان مثال: خسارت ۱۲۰۰میلیارد دلار تحریم‌ها در طی۱۲سال، یعنی سالی ۱۰۰ میلیارد دلار و ضرری در حدود ماهیانه ۳ میلیارد دلار به کشور. در واقع هر ایرانی به‌طور متوسط سالانه هزار و ۲۰۲ دلار از دست داد.

ازسوی دیگر قرار بود بعد از توافق تمام تحریم‌ها لغو شود و در حدود ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی در ایران انجام بگیرد و بعضی ازکشورهای صنعتی در زیرساخت‌های صنایع ایران مشارکت داشته باشند که با خروج آمریکا از توافق برجام، هیچ‌کدام تحقق پیدا نکرد. باید خاطرنشان کنیم این موضوعات تنها بخشی ازخسارت‌هایی بوده که به اقتصاد کشور وارد شده است. بی‌تردید تبعات ضرر و زیان تحریم‌ها به این ارقام منتهی نمی‌شود و علاوه بر تأثیر بر مناسبات تجاری، پولی، بانکی باید بسیاری از مسایل دیگر را هم در نظر گرفت.

از طرفی اکثر شهروندان کشورمان دیگر به دنبال جناح و یا عقیده گروه خاصی نیستند، چرا که تاکنون دولت‌هایی که از جناح‌های مختلف بر سر کار آمدند، نتوانسته شرایط سیاسی و اقتصادی را از بن‌بست‌های پیش‌آمده خارج کنند. در این بین کاهش ارزش پول ملی، بالا رفتن تورم، افزایش قیمت اقلام مصرفی و خدماتی نمونه‌های آشکار آن هستند. همچنین قرار بود در هفت برنامه توسعه اقتصادی به رشد ۸ درصدی برسیم و یکی از قدرت‌های اول منطقه شویم، اما یک سوم این رشد هم تحقق پیدا نکرد. در اهداف برنامه پنجم توسعه می‌خواستیم جزو ۵۰ کشور برتر دنیا باشیم،که متاسفانه حتی به این آمار نزدیک هم نشدیم.

درحالی که برخی از کشورهای همسایه توانستند نزدیک به ۸۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی جذب کنند، اما سیاست‌های اعمال‌شده در ایران باعث شد به‌ جای جذب سرمایه‌های خارجی و حفظ سرمایه‌های داخلی، براساس آمارها در حدود ۲۰ میلیارد دلار فرار سرمایه داشته باشیم و کسری تراز تجاری نزدیک به ۱۷ میلیارد دلار برآورد گردید که به نسبت سال‌های گذشته تقریبا ۵/۳ برابر شد.

همچنین در طی۱۰ سالی که از تحریم‌ها می‌گذرد، سهم ایران از اقتصاد جهانی به یک سوم رسیده است. علاوه بر این اگر درآمد حاصل از صادرات نفت و غیرنفتی را حساب کنیم، رقم آن در حدود ۲۰۰ میلیارد دلار می‌شود، اما از آن‌جایی که از طریق بانکی نمی‌توانیم معاملات ارزی انجام دهیم، مجبور به دور زدن تحریم‌ها شدیم که هزینه چنین اقدامی باعث شد تا ۳۰ درصد از درآمد کل آن به اقتصاد کشور تحمیل شود. به عبارتی ۳۰ درصد از این درآمد در حدود ۶۰ میلیارد دلار می‌شود که به هر استان نزدیک به یک میلیارد دلار می‌رسید. مبلغی که می‌شد برای بالا بردن سطح رفاه زندگی مردم به‌خصوص در مناطق محروم از آن بهره برد.

به همین علت است که در سه دهه گذشته به تدریج طیف گسترده‌ای از طبقات جامعه امید به توسعه و دستیابی به زندگی بهتر را از دست داده‌اند. ضمن آن‌که از باندبازی‌های سیاسی چپ و راست و وعده‌هایی که بسیاری از آن‌ها تحقق پیدا نکرده، خسته شده‌اند. در ضمن هیچ نشانی از تغییر در سیاست کلان کشور هم دیده نمی‌شود و تنها دولت‌ها هستندکه تغییر می‌کنند، البته بدون آن‌که گره ای از مشکلات مردم حل کنند.

اکنون باید به دنبال این پرسش باشیم که تصور اصلی مسئولان از واقعیت دنیایی که در آن هستیم، چیست؟ و چرا روش‌هایی را در پیش گرفتند که باعث شده است تا سیاست خارجی و اقتصاد کشور با مشکلات و موانع زیادی مواجه شود؟