FARALinkدوشنبه / ۱ مرداد / ۱۴۰۳ - 22 July, 2024
دوشنبه / ۱ مرداد / ۱۴۰۳ - 22 July, 2024
قوام؛ مقوّم قانون مشروطه یا حافظ سلطنت مطلقه؟
 روزنامه آسیا / ۲۹ ساعت قبل
قوام؛ مقوّم قانون مشروطه یا حافظ سلطنت مطلقه؟
در تاریخ معاصر ایران، سیاستمداران اندکی هستند که تا سال‌ها بعد، همچنان محل بحث و تردیدها و تشکیک‌ها باشند و دوستان و دوستدارانش از سویی و دشمنان و منتقدانش از سویی دیگر همچنان در برابر هم صف‌آرایی کنند. در این‌باره، احمد قوام‌ بی‌تردید یکی از مهم‌ترین‌هاست.
  در حال انتقال به متن خبر



به گزارش آسیانیوز؛ او که هم در عصر قاجار و هم در دوره پهلوی زیست و سیاست ورزید، از چهره‌های مهمی است که در بسیاری از وقایع تاریخ این سرزمین نقش‌آفرین بود. قاجاریه لقب «قوام‌السلطنه» و پهلوی لقب «حضرت اشرف» را به او پیشکش کرد. او از ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۱ شمسی پنج بار به‌عنوان نخست‌وزیر ایران برگزیده شد و از کودتای سیدضیا در ۱۲۹۹ و قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان در ۱۳۰۰ گرفته تا ماجرای فرقه دموکرات آذربایجان در ۱۳۲۵ و دوران ملی شدن صنعت نفت در ۱۳۳۱ همه و همه در دوران زمامداری قوام در قامت نخست‌وزیر روی داده است.

در حالی که برخی او را حافظ منافع دول غربی می‌خوانند، دیگرانی او را قوام‌دهنده دموکراسی و عاملی برای ترقی و پیشرفت معرفی می‌کنند. در نگاهی کلی‌نگرانه به کارنامه قوام، می‌توان دریافت که او در بازه‌های مختلف زمانی ائتلاف‌های متغیری با گروه‌های گوناگون و حتی متعارض داشته که زمینه ایجاد دیدگاه‌هایی متضاد را درباره وی ایجاد کرده ‌است.

شاه در طی سال‌های ۲۱–۱۳۲۰ او را دشمن سلطنت و در سال‌های ۲۶–۱۳۲۵ سدی مقاوم در برابر نفوذ کمونیسم و عامل سرکوب آذربایجان قلمداد می‌کرد. در حالی‌که شاه در سال ۲۷–۱۳۲۶ او را بار دیگر به جرم دشمنی با سلطنت وادار به ترک کشور نمود، در سال ۱۳۳۱ علیه مصدق با وی همدست شد و سعی کرد با جایگزینی او به‌جای مصدق، مانعی در برابر نهضت ملی شدن نفت ایجاد کند. طرحی که قیام شکوهمند سی‌ام تیرماه ۱۳۳۱ آن را بر هم زد.

جالب این‌جاست حزب توده نیز روابط پرتلاطمی را با قوام تجربه کرد. در طی سال‌های ۲۵–۱۳۲۰ او را یک مشروطه‌خواه مخالف با استبداد و خودکامگی، در سال‌های ۲۷–۱۳۲۵ نماینده اشرافیت زمین‌دار و در سال ۱۳۳۰ به عنوان نوکر شاه و انگلیس معرفی می‌نمود.

پرداختن به زندگی سیاسی قوام‌السطنه بی‌تردید در این مجال نمی‌گنجد، اما شاید او خود نیز بر این واقعیت معترف است که آیندگان بایستی درباره‌اش به قضاوت بنشینند: «بالاخره روزی خواهد رسید که مردم بی‌غرضی در این مملکت اوراق تاریخ را ورق بزنند و از میان سطور آن، حقایق مربوط به زمان ما را بخوانند... من می‌روم و تاریخ ایران قضاوت خواهد کرد که به روزگار این ملت چه آمده‌ است و به پاداش فداکاری‌های خادمین مملکت چه رفتاری شده ‌است.»

از ۳۱ تیرماه ۱۳۳۴ که قوام در سن ۸۳ سالگی بر اثر سکته مغزی درگذشت، قریب به ۷۰ سال می‌گذرد و شاید سخنی نادرست نیست اگر بگوییم همچنان نمی‌توان با نگاهی بی‌طرفانه به کارنامه او نظر انداخته، آن را به‌روشنی به قضاوت بنشینیم.