روزنامه دنیای اقتصاد / ۱۴۰۲/۱۱/۰۷
چرا سیاستگذاران اقتصادی از اشتباهات درس نمیگیرند؟
در روند تحولات و فرازونشیبهای تاریخی چند دهه گذشته، دانشگاهیان و اهالی علم کموبیش توانستهاند برخی مناصب سیاستگذاری را در اختیار بگیرند یا در حلقه مشاوران تصمیمسازان ارشد کشور وارد شوند. کموبیش از این دسته از اهالی علم به صورت شفاهی یا مکتوب نقلقولهایی در قالب متون مرتبط با زندگینامهنویسی، خاطرات، مصاحبه و... در دسترس است که وجه مشترک آنها اشاره به تبعیتنکردن سیاستگذاران از یافتهها و نتایج علمی در حوزههای مختلف تصمیمآفرینی اجتماعی یا اقتصادی است. به طور روشنتر، در زمانه حاضر نیز ممکن است این پرسش برای بسیاری از افراد مطرح شود که چرا تصمیمگیرندگان اقتصادی کشور در ادوار مختلف بر طی کردن مسیری تکراری اصرار دارند که در دورههای پیشین توسط دولتهای مختلف پیموده شده و به نتایج نامطلوبی همچون تورم، بیکاری، رکود یا فرار سرمایهها و فهرست نهچندان کوتاهی از بحرانها و ناترازیها در حوزههای انرژی، نیروی انسانی و... منجر شده است. این نوشته کوتاه در پاسخ به این دست پرسشها چند فرضیه پژوهشی را مدنظر قرار میدهد: