روزنامه دنیای اقتصاد / ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
تامین مالی نوین برای بازارهای سنتی
سرای فلان و مرکز خرید بهمان، اسمشان را میدانید اما عذر نوشتن دارم، به بزرگی خودتان ببخشید، اگر در شهرهای بزرگ کشور و بهطور خاص اصفهان زندگی میکنید، گذارتان اینجاها افتاده، قسطی میدهند از دم با چک صیادی و وقتی صید این دام شدید بالاخره قسط میدهید و حالا صاحب فرش، یخچال تلویزیون و احیاناً کولرگازی هستید، حکما همین جنس را بروید کف کوچه یخچال و برای فرش بازار حکیم ارزانتر پایتان میافتد اما خب آنجاها نقد میدهید! شما اگر که نقد داشتید که خود را آویزان چک و پُک نمیکردید، مثل یک بچه خوب میرفتید بازار سنتی و کمکحال کاسب قدیمی میشدید و تازه قدرت چانهزنی هم داشتید، اما روزگار همین است، زمانه عوضشده، امروز تامین مالی و سرمایه در گردش بالا به یکی از عوامل اصلی تابآوری یک بنگاه اقتصادی تبدیلشده است و بازار سنتی که پیشتر میتوانست بااعتبار خود بخرد و بفروشد و چک بدهد برای چند ماه دیگر، حالا باید نقد واریز کند تا دو ریال کاسب شود، در بازار لوازمخانگی با ممنوعیت واردات البته هنوز کورسوی امیدی برای فروشندگان برندهای خارجی وجود دارد، اما بازار فرش اصولا کارش اینگونه نمیچرخد، قابلیت رقابت با مراکز فروش و مجتمعهای تجاری چندمنظوره که از بانکها خط اعتباری میگیرند را ندارند، همینجاست که میگویم روزگار عوضشده و باید برای آن فکری کرد، نباید فکر کرد در بر همان پاشنه قبلی میچرخد، اگر روزی فروشگاههای شهروند یا شهر و روستا آمدند و بنا به اقتضائات زندگی شهری جدید، مسیر تازهای را گشودند، حالا هم شبیه همان وضع است. آرامآرام علیرغم میلمان، باید خاطره فروشگاههای کوچک، حجرهها و تیمچهها را به تاریخ بسپاریم یا اینکه راه جدیدی پیش پایشان گشوده شود.