سایت اطلاعات آنلاین / ۱۴۰۳/۰۱/۰۵
روایت یک فرمانده جنگ: وقتی توپچی تانکش را زدند، با آر.پی.جی ادامه داد
توپچی که جوان بسیجی اهل تهران بود، از برجک تانک پایین پرید و گفت حالا که تانکم از کار افتاد، با آر.پی.جی سراغ همان تانکی میروم که تانکم را زد. بعد گفت در عملیات قبلی، در تیپ کربلا، آر.پی.جی زن بودم. با لهجه تهرانی فریاد زد آر.پی.جی...آر.پی.جی.