از دست دادن چیزهای مهم زندگی چقدر آسان است! برنامه‌های شلوغ و روتین‌های منظمباعث می شوند که زندگی مان یک حالت خودکار به خود بگیرد. وقتی همه چیز آنطور که می خواهید پیش نمی رود، اغلب به این دلیل است که تمرکز خود را روی آنچه واقعاً مهم است از دست داده اید. اما تمرکز بر حقایق اساسی زندگی می تواند دشوار باشد، به خصوص زمانی که به شما یادآوری می کنند که در مسیر اشتباهی قرار دارید.
چیزهای عالی در زندگی به راحتی به دست نمی آیند، و ناتوانی در بررسی دقیق زندگی‌تان راهی مطمئن به سمت بدبختی ​​است. من معتقدم که سقراط این موضوع را به بهترین وجه ممکن گفته است:

“زندگی بررسی نشده ارزش زیستن ندارد.”

مشاهدات سقراط در مورد کسب و کارمان نیز صدق می کند. اریک اشمیت مدیر عامل گوگل می گوید: «ما این شرکت را بر اساس پرسش ها اداره می کنیم، نه پاسخ ها».

زندگی و کسب و کار بر اساس پرسش پیش می رود نه پاسخ. باید مرتباً از خود بپرسید که آیا در مسیر درستی حرکت می کنید یا نه! حقایقی که دانستن‌شان زندگی شما را تغییر می‌‌دهد

بسیاری از حقایق اساسی زندگی نیاز به تکرار دارند. ما به یادآورهایی نیاز داریم که به ما کمک کنند تا روی آنها متمرکز بمانیم. این حقایق را در دسترس داشته باشید و مطمئناً به شما کمک می کنند که در مسیر درست حرکت کنید: ۱. موفقیت‌های بزرگ اغلب با شکست پیش می آیند

تا زمانی که یاد نگیرید که شکست را بپذرید، هرگز موفقیت واقعی را تجربه نخواهید کرد. اشتباهات شما با آشکار ساختن زمانی که در مسیر اشتباه هستید، راه را برای موفقیت شما هموار می کند. بزرگ‌ترین پیشرفت‌ها معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که شما بیش از همه احساس ناامیدی و گیر کرده‌اید. این ناامیدی است که شما را مجبور می کند متفاوت فکر کنید، به بیرون از چهارچوب نگاه کنید و راه حلی را که از دست داده اید ببینید.
موفقیت به صبر و توانایی برای حفظ یک نگرش خوب نیاز دارد . ۲. مشغول بودن مساوی با کارآمد بودن نیست

به همه اطرافیان خود نگاه کنید. به نظر می‌رسد سر همه خیلی شلوغ هستند – از جلسه‌ای به جلسه دیگر می‌دوند و ایمیل‌ها را ارسال می‌کنند. با این حال، چند نفر از آنها واقعاً در حال تولید چیزی به درد بخور هستند، واقعاً در سطح بالایی موفق هستند؟ موفقیت از حرکت و فعالیت به دست نمی آید. بلکه ناشی از تمرکز است – از اطمینان نسبت به اینکه زمان شما به طور موثر و سازنده استفاده می شود. شما همان تعداد ساعت را در روز دریافت می کنید که بقیه. از زمان خودتان عاقلانه استفاده کنید و مطمئن شوید که تلاش‌های شما صرف کارهایی می‌شود که نتیجه می‌دهند. ۳. شما شبیه به کسانی می‌شوید که با آنها معاشرت می کنید

شما باید تلاش کنید تا اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که به شما الهام می‌دهند، افرادی که باعث می‌شوند بخواهید بهتر باشید. اما در مورد افرادی که شما را پایین می کشانند چطور؟ چرا به آنها اجازه می دهید بخشی از زندگی شما باشند؟ هرکسی که به شما احساس بی ارزشی، اضطراب یا بی انگیزه شدن می دهد، وقت تان را تلف می کند و احتمالاً شما را بیشتر شبیه خود می کند. زندگی کوتاه تر از آن است که بتوان با چنین افرادی معاشرت کرد. آنها را کنار بگذارید. ۴. مسئول زندگی و شرایط‌تان فقط خودتان هستید

شما قربانی شرایط نیستید. هیچ کس نمی تواند شما را مجبور به تصمیم گیری و انجام اقداماتی کند که مغایر با ارزش ها و آرزوهای شما باشد. شرایطی که امروز در آن زندگی می کنید متعلق به خودتان است – خودتان آنها را ایجاد کرده اید. به همین ترتیب، آینده شما کاملاً به شما بستگی دارد. اگر احساس می‌کنید گیر افتاده‌اید، احتمالاً به این دلیل است که از ریسک‌های لازم برای رسیدن به اهداف و زندگی کردن رویاهایتان می‌ترسید. وقتی زمان اقدام فرا رسید، به یاد داشته باشید که همیشه بهتر است پایین نردبانی باشید که می خواهید از آن بالا بروید تا بالای نردبانی که نمی خواهید. ۵. ترس منبع شماره 1 پشیمانی است

وقتی همه چیز گفته و انجام شد، از فرصت‌هایی که استفاده نکردید بسیار بیشتر از شکست های خود افسوس خواهید خورد. از ریسک کردن نترسید. اغلب می شنوم که مردم می گویند: “بدترین چیزی که ممکن است برای شما اتفاق بیفتد چیست؟ قرار است تو را بکشند؟» با این حال، مرگ بدترین چیزی نیست که ممکن است برای شما اتفاق بیفتد. بدترین اتفاقی که ممکن است برای شما رخ دهد این است که به خودتان اجازه دهید تا زمانی که هنوز زنده هستید در درون خود بمیرید. ۶. برای بخشش نیازی نیست منتظر عذرخواهی باشید

زمانی که کینه را رها کنید و حتی کسانی را که هرگز نگفتند پشیمان شده اند را ببخشید، زندگی بسیار آسان تر می شود. کینه باعث می شود وقایع منفی گذشته شادی امروز را خراب کنند. نفرت و خشم انگل های عاطفی هستند که شادی شما را در زندگی از بین می برند. احساسات منفی که با نگه داشتن کینه به وجود می آیند، واکنش استرسی را در بدن شما ایجاد می کنند و نگه داشتن استرس می تواند عواقب مخربی برای سلامتی داشته باشد. محققان ثابت کرده اند که نگه داشتن استرس منجر به فشار خون بالا و بیماری قلبی می شود. وقتی کسی را می بخشید، از کارهای او چشم پوشی نمی کنید. فقط خودتان را به آرامش می رسانید. بد نیست نشانه های پنهان استرس در بدن را بشناسید. ۷. در لحظه زندگی کنید

تا زمانی که یاد نگیرید در زمان حال زندگی کنید، نمی توانید از پتانسیل کامل خود استفاده کنید. هیچ مقدار احساس گناه نمی تواند گذشته را تغییر دهد و هیچ مقدار اضطراب نمی تواند آینده را تغییر دهد. غیرممکن است که خوشحال باشید اگر دائماً در جای دیگری هستید و قادر به پذیرش کامل واقعیت (خوب یا بد) در لحظه حال نیستید. ۸. عزت نفس شما باید از درون‌تان نشات بگیرد

وقتی احساس لذت و رضایت شما از مقایسه خود با دیگران ناشی می شود، دیگر مسئول سرنوشت خود نیستید. وقتی نسبت به کاری که انجام داده اید احساس خوبی دارید، اجازه ندهید نظرات یا دستاوردهای کسی آن را از شما بگیرد. در حالی که غیرممکن است که واکنش‌های خود را نسبت به آنچه دیگران در مورد شما فکر می‌کنند خاموش کنید، لازم نیست خود را با دیگران مقایسه کنید. به این ترتیب، مهم نیست که دیگران چه فکری می‌کنند یا انجام می‌دهند، عزت نفس شما از درون خودتان نشأت می‌گیرد.  صرف نظر از اینکه مردم در هر لحظه خاص درباره شما چه فکری می کنند، یک چیز واضح است: شما هرگز آنقدر که می گویند خوب یا بد نیستید. ۹. زندگی کوتاه است

قول فردا به هیچ یک از ما داده نشده است. با این حال، وقتی کسی به طور غیرمنتظره می‌میرد، باعث می‌شود که زندگی خود را بررسی کنیم: چه چیزی واقعاً مهم است، چگونه وقت خود را صرف می‌کنیم و چگونه با دیگران رفتار می‌کنیم. از دست دادن یک یادآور تلخ از کاستی های زندگی است. هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید به خود یادآوری کنید که هر روز یک هدیه است و مطمئناً از نعمتی که به شما داده شده است، بهترین استفاده را خواهید برد. ۱۰. تغییر اجتناب ناپذیر است – آن را با آغوش باز بپذیرید

تنها زمانی که تغییر را در آغوش بگیرید می توانید خوبی های آن را بیابید. اگر می‌خواهید فرصت‌هایی را که تغییر ایجاد می‌کند، بشناسید و روی آنها سرمایه‌گذاری کنید، باید ذهنی باز و آغوش باز داشته باشید. زمانی شکست می خورید که همان کارهایی را انجام دهید که همیشه انجام می دهید و ضرورت تغییر را نپذیرید. به هر حال، تعریف دیوانگی این است که یک کار را بارها و بارها انجام دهید و انتظار نتیجه متفاوتی داشته باشید!
زندگی برای کسی متوقف نمی شود. وقتی همه چیز خوب پیش می رود، قدردانی کنید و از همه چیز لذت ببرید، زیرا ممکن است اوضاع تغییر کند. اگر همیشه به دنبال چیزی بیشتر و بهتر هستید که فکر می‌کنید شما را خوشحال می‌کند، هرگز از لحظه حال لذت نخواهید برد!