سایت خبرآنلاین / ۱۴۰۳/۰۱/۲۹
«پایان باز» نباید به یک مُد مخرب تبدیل شود
سرنوشت مخاطبی که در مسیری پر فراز و نشیب، با داستان، شخصیتها و البته خالق اثر همراه مانده، چیست؟ نویسنده چه خوابی برای او دیده است؟ آیا سرانجامی روشن را پیش روی او قرار میدهد و یا در مواجهه با ابهامات و علامتهای سوال، یکباره دست او را رها خواهد کرد؟ هر کدام از این دو انتخاب، چرا و چگونه میتوانند درست از آب دربیایند و کارکرد هرکدام از آنها چیست؟ هادی معیرینژاد که تجربه خلق اثر در ژانرهایی چون گوتیک و فانتزی را در کارنامه خود دارد و از جمله آثار داستانی او میتوان به «هیتلر را من کشتم»، «خیال خام»، «سفر با اشباح شمالی» و «قطعات گمشده» اشاره کرد، معتقد است: «گاه اثری با پایان باز، چنان در ذهن مخاطب میماند که با هیچ پایان کلاسیکی نمیتوان آن اثر را در ذهن مخاطب جاودانه کرد.» او البته تکلیف آن دسته از نویسندگآنکه میخواهند ناتوانی خود را در پایانبندی، با «پایان باز» پنهان کنند، روشن میکند و میگوید: «امیدوارم مقوله پایان باز تبدیل به یک مد مخرب در فضای داستان ایرانی نشود.