سایت مشرق / ۱۴۰۲/۱۲/۰۵
خرید داروی بینسخه برای سوریه!
حالا سوریه قسمتش شده بود و از شهادت حرف میزد. یک آن به دلم افتاد اگر راهی شود، شهید میشود. دستش را گرفتم و گفت: «حمید جان! امشب به همه بگو داری میری. بدون دیدن و اجازه گرفتن از پدرت نمیذارم بری!»