دامغان، دجله، الرمادی
روایت یکدست است؛ قلم روان پیش میرود، تاریخ منظم و بیتشویش در قالب روایت درمیآید، اما با تمام اینها روند پیشروی خاطرات به خللی مبتلاست که گهگاه باعث میشود که کتاب از چارچوب حوصله مخاطب بیرون بزند و خواننده به ورطه رجزنی بیفتد. یکی از این خلل تکرار و یکنواختی خاطرات است