ناصر تقوایی استاد روایت در داستان و قاب تصویر/ از توطئهها علیه دایی جان تا مرگ ناخدا در طلوع یک روز
از مسیر سوزان و آفتاب تفتیده کوچه و پسکوچههای بندرلنگه با طاقهای شکسته که موریانههایش «تشنهِمرگ» شدهاند تا نقش چوبها دوام آورده است و اهل هوا «بادجن» را از خانه تن بیرون میکشند؛ تا هجوم مردمانی که هر سال خون شهید از قالی میشورند در «مشهد اردهال» تا رزق و رونق و روزی به کسبوکار و دارهای قالیشان …