روایتی از موسیقیدان نابینایی که شاگرد استاد بدیعی بود و حسین تهران به او میگفت: «صبا کوچولو»/ سازهایش قبل از خودش رفتند
اوایل دهه ۸۰ برای آموزش کامپیوتر به خانه یکی از مدرسهای نابینا رفته بودم. در میانه آموزشمان که البته بیشترش را گپ زدن و صحبت کردن از هر دری تشکیل میداد؛ دوستم و به عبارتی همان مدرس، تماس تلفنی ده دقیقهای داشت، فردی که آن طرف خط بود، چند سؤال درباره رایانه پرسید و البته طلب بازی کامپیوتری نابینایی …